8 نتیجه برای مشکلات
محمد ثناگوییزاده، عذری اعتمادی، سید احمد احمدی، رضوان السادات جزایری،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده
، ، ، چکیده هدف این پژوهش، ساخت و اعتبار یابی آزمون مشکلات بین نوجوانان پسر و والدین شان است تا نوع مشکلاتی که با همدیگر دارند، شناسایی شود. روش پژوهش ترکیبی از نوع طرح اکتشافی بوده که در دو مرحله انجام شد. مرحله اول به صورت روش کیفی، با مطالعه منابع علمی و تحقیقاتی، مصاحبه با نوجوانان و والدین شان و مصاحبه با متخصصان، مقولات مرتبط با مشکلات والدین و نوجوان به شیوه تحلیل سیستماتیک گردآوری شد و پرسشنامه ای 60 سئوالی در دو فرم پدر و مادر تنظیم گردید. در مرحله دوم با روش کمی روایی و پایایی ابزار مورد نظر بررسی گردید. 200 نفر از بین دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر اصفهان براساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند و با استفاده از نرم افزار spss تحلیل عاملی اکتشافی صورت گرفت و آلفای کرونباخ کل آزمون و خرده آزمونهای آن مشخص گردید. یافتههای پژوهش نشان داد که آزمون مشکلات بین والدین و نوجوان دارای سه عامل میباشد که عبارت است از؛ مشکلات درونی، مشکلات در روابط بین فردی و مشکلات در شیوه والدگری. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تجویزی بیانگر تبیین درصد قابل توجهی از واریانس متغیر مورد نظر توسط عاملها بود. آلفای کرونباخ کل آزمون در فرم پدر 92/0 و در فرم مادر 93/0 به دست آمد. آزمون مشکلات بین نوجوانان و والدین دارای اعتبار و روایی بالایی است که عوامل منسجمی از آن به دست میآید و میتوان با توان بالایی مشکلات نوجوانان را مورد مطالعه و در پژوهشهای بالینی برای سنجش مشکلات مورد استفاده قرار داد.
محمدعلی بشارت، مریم صالحی، عبدالرحمن رستمیان، نیما قربانی،
دوره 14، شماره 53 - ( 1-1394 )
چکیده
_ _ _ چکیده تاریخ دریافت: 5/10/92 _ تاریخ پذیرش: 20/3/93 هدفاین پژوهش طراحی و آزمون اثربخشی یک مدل مداخله شناختی-رفتاری-هیجانی زوجمحور و مقایسه آن با یک مدل بیمار محور در کاهش مشکلات جنسی در زنان مبتلا به روماتوئید آرتریت بود. طرح پژوهش از نوع شبه تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. به همین منظور، تعداد 90 نفر از زنان مبتلا به بیماری روماتوئید آرتریت از درمانگاه روماتولوژی مجتمع بیمارستانی امام خمینی و دو مطب روماتولوژی خصوصی در شمال و مرکز شهرتهران از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه مداخله زوج محور، مداخله بیمارمحور و یک گروه کنترل اختصاص یافتند. پیش از مداخله مقیاس وضعیت جنسی گلومبک- راست (GRISS-F) توسط شرکت کنندگان تکمیل شد و شاخص آنزیم التهاب (ESR) از طریق انجام آزمایش خون سنجیده شد. سپس گروههای آزمایش در برنامه مداخله زوج محور (7 جلسه با حضور زوجین) و برنامه مداخله بیمار محور (7 جلسه صرفا حضور شخص بیمار) شرکت کردند و گروه کنترل در فهرست انتظار باقی ماند. بعد از اجرای مداخله و نیز در پیگیری سه ماهه مجددا کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه را تکمیل کردند و آزمایش خون صرفا در مرحله پس آزمون مجددا به عمل آمد. نتایج پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که علیرغم موثر بودن هر دو مداخله، مداخله زوج محور تفاوت معنی داری با مداخله بیمار محور از نظر میزان تاثیر بر کاهش مشکلات جنسی افراد مبتلا به روماتوئید آرتریت دارد واین تاثیر در پیگیری سه ماهه نیز پایدار بود. علیرغم کاهش آنزیم التهابی (CRP)در پس آزمون در همه گروه ها، تفاوت معنی داری بین سه گروه وجود نداشت. بنابراین، مداخله شناختی – رفتاری - هیجانی زوجمحور به عنوان مداخلهای موثر میتواند جهت کاهش مشکلات جنسی در بیماران روماتوئید آرتریت به کار گرفته شود، حتی اگر تأثیری بر کاهش آنزیمهای التهابی ناشی از بیماری نداشته باشد.
امید عیسی نژاد، فریده خندان،
دوره 16، شماره 62 - ( 4-1396 )
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش برنامه فرزندپروری مثبت و آموزش برنامه مدیریت والدین برمشکلات رفتاری کودکان وشیوه فرزندپروری والدین صورت گرفت.روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش شامل همه والدین کودکان با مشکلات رفتاری که نمونهای به حجم 90 نفرانتخاب شدند. شرکتکنندگان پرسشنامههای مشکلات رفتاری کانرز و فرزندپروری آلاباما را در سه مرحله تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: برنامه مدیریت والدین بر هریک از مشکلات سلوک، اجتماعی، روانتنی، خجالتی- اضطراب تأثیر بیشتری نسبت به برنامه فرزندپروری مثبت نشان داده است (01/0>p). تأثیر برنامه مدیریت والدین برهر یک از ابعاد فرزندپروری مثبت، درگیری مثبت و کاهش تنبیه بدنی و نظارت ضعیف نسبت به برنامه فرزندپروری مثبت بیشتر بودهاست (01/0>p). نتایج پیگیری پس از یک ماه نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در نمرات مشکلات رفتاری و والدگری تفاوت وجود دارد و اثربخشی دو گروه درمان بر مشکلات رفتاری و والدگری مثبت بعد از یک ماه باقی مانده است (01/0>P). نتیجه گیری: یافتههای پژوهش نشان داد هر دو روش مؤثر بوده اند اما آموزش مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری و فرزندپروری مثبت بر ابعاد فرزندپروری تأثیر بیشتری نشان دادند. یافته های این پژوهش برای رواندرمانگران و مشاوران در زمینه انتخاب نوع مداخله برای آموزش والدین مفید خواهد بود.
محمد هادی هادی زاده، شکوه نوابی نژاد، رحمت الله نورانی پور، ولی الله فرزاد،
دوره 18، شماره 69 - ( 1-1398 )
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمانشناختی _ تحلیلی بر خودکارآمدی و مشکلات بین فردی زنان دارای شخصیت وابسته بود. ت روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر را کلیه زنان 19 تا 40 ساله شهر تهران که به مراکز مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، دفتر مشاوره تنکابنی و دفتر مشاوره پژوهشگر، مراجعه کرده و بر اساس آزمون شخصیت میلون دارای اختلال شخصیت وابسته بودند، تشکیل میداند. از بین افراد جامعه 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش در معرض 10 جلسه درمانشناختی _ تحلیلی قرار گرفت درحالیکه گروه کنترل این درمان را دریافت نکرد. افراد گروه کنترل و آزمایش قبل از اجرای مداخلات و یک ماه پس از اجرای مداخلات از طریق پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر (1982) و مقیاس مشکلات بین فردی بارخام (1996) مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد درمانشناختی _ تحلیلی به طور معناداری (P<0.0001) در افزایش خودکارآمدی و کاهش مشکلات بین فردی افراد گروه آزمایش موثر بوده است. نتیجهگیری: متخصصان حوزه سلامت روان میتوانند از درمانشناختی _ تحلیلی در بهبود مشکلات بین فردی و خودکارآمدی زنان دارای اختلال شخصیت وابسته بهره مند شوند.
دکتر مهدی اکبرزاده، دکتر محمدرضا عابدی، دکتر ایران باغبان،
دوره 18، شماره 72 - ( 12-1398 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش بررسی نقش میانجی انطباقپذیری مسیرشغلی در رابطه هوش هیجانی با مشکلات تصمیمگیری مسیرشغلی در دانشآموزان پایه نهم بود. روش: این پژوهش از نوع پژوهشهای همبستگی بود که با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل دانشآموزان پایه نهم استان قزوین در سال تحصیلی 95-96 بودند. نمونه شامل 433 دانشآموز (206 پسر و 227 دختر) بود که به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارها شامل مقیاس انطباقپذیری مسیرشغلی، سیاهه هوش هیجانی بار-ان و پرسشنامه مشکلات تصمیمگیری مسیرشغلی بود. دادهها با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که از مجموع 67/0- اثر هوش هیجانی بر مشکلات تصمیمگیری مسیرشغلی بیشتر آن بهصورت غیرمستقیم و با میانجیگری انطباقپذیری مسیرشغلی (41/0-=β؛ 001/0>p) و بخشی از آنهم بهصورت مستقیم (26/0-=β؛ 001/0>p) بوده است. مدل مفهومی برازش معناداری با دادهها نشان داد (03/0=SRMR؛ 06/0=RMSEA). نتایج مقایسه برازش کلی و ضرایب مسیر در دختران و پسران نیز نشان داد که مدل پژوهش در هر دو گروه بهصورت یکسان عمل میکند (11/0<p). نتیجهگیری: همسو با مدل انطباق یابی مسیرشغلی نتایج این پژوهش نشان دادبخش عمدهای از اثر فرا قابلیتهای اجتماعی و هیجانی در کاهش ناسازگاری پاسخهای انطباقی مسیرشغلی بهواسطه بسیج کردن منابع روانی اجتماعی در مدیریت وظایف، گذارها و بحرانهای مسیرشغلی قابل تبیین است.
علی طاهری، غلامرضا منشئی، احمد عابدی،
دوره 19، شماره 75 - ( 9-1399 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور با آموزش هیجان محور بر عزتنفس و مشکلات خواب نوجوانان پسر بود. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل نوجوانان داغدیده مراجعهکننده به مراکز مشاوره آموزشوپرورش شهر شیراز در سال 97-1396 بودند. از میان آنها 48 نفر به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایداده شدند. گروه آزمایشی ذهن آگاهی نوجوان محور در طی 10 جلسه 1 ساعته و گروه آزمایش هیجان محور در طی 8 جلسه 1 ساعته بهصورت گروهی تحت آموزش قرار گرفتند. آزمودنیها به کمک پرسشنامه عزتنفس کوپر اسمیت (1967) و کیفیت خواب پیتزبورگ (1998) پیش از آغاز درمان، پایان جلسات درمان و همچنین مرحله پیگیری 45 روزه پس از آموزش گروهی ارزیابی شدند. گروه گواه بدون هیچ آموزش گروهی بودند. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد بهکارگیری ذهن آگاهی نوجوان محور و هیجان محور بر عزتنفس و مشکلات خواب نوجوانان داغدیده موثر است (05/0< p) و گروه ذهن آگاهی نوجوان محور تأثیر بیشتری از هیجان محور داشته است و تغییرات در طول زمان پایدار بود. نتیجهگیری: بر این اساس میتوان نتیجه گیری کرد که ذهن آگاهی نوجوان محور و هیجان محور بر عزت نفس و مشکلات خواب نوجوانان داغدیده موثراست و ذهن آگاهی نوجوان محور بر افزایش عزت نفس و کاهش مشکلات خواب موثرتر بود.
طیبه مدنی فر، پریسا سیدموسوی، مهین هاشمی پور، مهدی تبریزی، مجید کوهی اصفهانی،
دوره 23، شماره 89 - ( 4-1403 )
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی مشکلات ذهنیسازی، طراحی و اعتباریابی برنامه تقویت ذهنیسازی والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک و بررسی اثربخشی آن بر کنش تاملی والدین و مشکلات عاطفی _ رفتاری کودک انجام گرفت.
روش: در این پژوهش از روش آمیخته استفاده شد. در بخش کیفی پس از مصاحبه با 18 کودک مبتلا به دیابت نوع یک ساکن استان اصفهان و 22 نفر از والدین ایشان، مشکلات ذهنیسازی آنها از طریق تحلیل مصاحبهها با روش پدیدارشناسی استعلایی در قالب 3 مضمون کلی، 18 زیرمضمون اصلی و 50 زیرمضمون فرعی استخراج گردید. سپس مبتنی بر این مضامین و در چارچوب مفاهیم نظریه ذهنیسازی، برنامه تقویت ذهنیسازی والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک طراحی شد. پس از تایید روایی محتوایی بر اساس شاخصCVI، با روش نیمه آزمایشی و طرح تکآزمودنی از نوع (A-B) با آزمودنیهای مختلف، 5 نفر از والدین دارای کودک مبتلا به دیابت دارای معیارهای ورود به پژوهش، با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و در برنامه شرکت کردند. کارایی این برنامه در چهار مرحله (خط پایه، حین مداخله، پس از مداخله و پیگیری) با استفاده از پرسشنامههای سیاهه رفتاری کودکان (CBCL)، مقیاس کنش تاملی والدینی (PRFQ) و نشانگرهای تحقق اهداف برنامه مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها بر اساس شاخصهای تحلیل دیداری بررسی شد.
یافتهها: حاصل بخش کیفی این مطالعه استخراج 3 مضمون کلی شامل عوامل زمینه ساز شکست ذهنیسازی، انواع مشکلات شایع ذهنیسازی و پیامدهای شکست ذهنیسازی است که مبنای طراحی برنامه تقویت ذهنیسازی ویژه والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک قرار گرفت. نتایج بخش کمی نیز نشان داد برنامه طراحی شده ضمن برخورداری از اعتبار کافی، بر افزایش کنش تاملی والدین و کاهش مشکلات عاطفی _ رفتاری کودک مؤثر بوده و این تأثیر مثبت در مرحله پیگیری نیز ادامه داشته است. نتیجهگیری: با توجه به اعتبار برنامه فوق، پیشنهاد میشود این برنامه جهت کمک به بهبود سلامت جسمی روانی کودکان مبتلا به دیابت و خانوادههای آنان بهطور گسترده اجرا شود و همچنین برای کودکان مبتلا به دیگر بیماریهای مزمن نیز مناسبسازی شود.
مریم توکلی، علی طاهری، پریسا حریری،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده
هدف: از انجام پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش ذهنآگاهی نوجوانمحور و مداخلات روانشناسی مثبتنگر بر عزتنفس و مشکلات خواب نوجوانان دختر شهر آباده بود.
روش: پژوهش حاضر از لحاظ روش توصیفی از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان دختر مشغول به تحصیل شهر آباده بودند که 45 نفر از آنها با نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (آموزش ذهنآگاهی نوجوانمحور؛ مداخلات روانشناسی مثبتنگر و کنترل) گماشته شدند. ابزار سنجش دو پرسشنامه عزتنفس کوپر اسمیت و کیفیتخواب پیتزبورگ بود.
یافتهها: رابطه بین پیشآزمون با پسآزمون در نمرات عزتنفس و مشکلات خواب معنادار شد (05/0>p). سایر یافتهها نشان داد اثر اصلی گروه معنادار است که نشان میدهد عزتنفس و مشکلات خواب در مرحله پسآزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری دارند (001/0=P).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد آموزش ذهنآگاهی نوجوانمحور و مداخلات روانشناسی مثبتنگر باعث افزایش عزتنفس و کاهش مشکلات خواب نوجوانان دختر میشوند. همچنین مداخله ذهنآگاهی نسبت به مداخله رواندرمانی مثبتنگر تأثیر بیشتری بر افزایش عزتنفس و کاهش مشکلات خواب نوجوانان دختر داشت