جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای مولانا

منصوره اعلمی‌نیا، حسین اسکندری، احمد برجعلی،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده

_ _ چکیده نظریه‏های علمی و از جمله نظریه‏های روان‏شناسی مبتنی بر پیش‏فرض‏های نظری ویژه‏ای می‏باشند که تاثیر قابل ملاحظه‏ای در بدنه اصلی نظریه‏ها به جای می‏گذارند و تفاوت این نظریات تا حدودی منعکس‏کننده پیش‏فرض‏های زیربنایی متفاوت آنها می‏باشد. به نظر می‏رسد با تغییر مفروضات پایه و جایگزینی آن‏ها با مفروضات متافیزیکیِ فرهنگی به منزله مبانی نوین، شاهد تغییر پارادایمی در نظریه‏های علمی موجود باشیم؛ پژوهش حاضر با هدف قرار دادن این امر، در صدد تعیین پیش‏فرض‏های انسان‏شناسی، روان‏شناسی و روش‏شناسی آسیب‏شناسی روانی و روان‏درمانی از دیدگاه مولانا می‏باشد تا چشم‏انداز تازه‏ای در این قلمرو‏‏ها ترسیم نماید. پژوهش حاضر پژوهشی کیفی و توصیفی - تحلیلی از نوع تحلیل محتواست. در این پژوهش نشان داده شد که مولانا انسان را موجودی آزاد و مختار می‏داند که می‏تواند در سرتاسر زندگی تغییر نماید. او معتقد است زبان به عنوان امری بین‏الاذهانی، تعیین‏کننده اصلی رفتار به شمار می‏آید. مولانا به گرایش اصیل آدمی به رشد و کمال اشاره داشته و مسیر رشد را طریق رسیدن به سلامت و نشاط حقیقی می‏داند. در نگاه او انسان‏ها عموماً در وضعیت آسیب قرار دارند؛ اغلب وجود اصیل و واقعی خویش را به اشتباه با تعلقات بدنی و گرایش‏های نفسانی شده یکی گرفته و با برساختن خویشتن کاذب و فرو غلتیدن در دام خیالات، دچار غم و پریشانی می‏شوند. فربه کردن این خویشتن کاذب، فرد را در معرض آسیب قرار می‏دهد و بیمار می‏سازد. فرایند رهایی از آسیب، فرایند از دست دادن و از میان برداشتن این خویشتن و دست یازیدن به"بی‏خودی" است که مستلزم مواجهه‏ای سهمناک و تن دادن به سلوکی سرسخت می‏باشد و با تنش و درد همراه است تا در نهایت فرد به رهایی دست یابد. در دیدگاه مولانا اساساً ذهن آدمی از زبان او جدا نیست؛ زبان، به ویژه قالب داستان، نقش برجسته‏ای در ساخت‏دهی به معنا، شناخت و رفتار آدمی دارد و از اینرو خاستگاه آسیب و درمان به شمار می‏آید. زبان است که فرد را بیمار می‏سازد و هم اوست که درمان می‏کند. زبان‏کاوی و تحلیل داستان‏هایی که برساخته‏های زبانی محسوب می‏شوند، راه و روش مناسبی برای بررسی وضعیت‏های انسانی و از جمله وضعیت آسیب‏های روانی و ابزار و شیوه مناسبی برای چاره‏سازی و درمان می‏باشند.


خانم فاطمه اصلاحی، دکتر خدیجه ابوالمعالی الحسینی، دکتر علی اصغر اصغر نژاد، دکتر جواد خلعتبری،
دوره 19، شماره 73 - ( 3-1399 )
چکیده

هدف: ذهن‌آگاهی به عنوان یک درمان جدید، ریشه در فرهنگ شرق داشت، هدف از این مطالعه شناسایی استعاره‌های بومی و فرهنگی مبتنی بر ذهن آگاهی در سه دفتر اول مثنوی معنوی مولانا بود. روش: روش پژوهش حاضر تحلیل محتوا و جامعه آن سه دفتر اول مثنوی معنوی بود. انتخاب نمونه به صورت هدفمند صورت گرفت و تعداد (1027)، استعاره در سه دفتر شناسایی شد. ابتدا استعاره‌های مرتبط با هر یک از 9 مؤلفه ذهن‌آگاهی شناسایی و سپس فراوانی آنها تعیین شد. از تحلیل محتوا با استفاده از نرم‌افزار  MAXQDA برای تحلیل داده‌ها استفاده شد. یافته‌ها:  در این پژوهش تعداد استعاره‌ها در دفتر اول تقریبا دو برابر دفتر دوم و سوم بود. بر اساس یافته‌ها، استعاره‌های شناسایی شده مرتبط با مؤلفه‌های اصلی ذهن‌آگاهی، به ترتیب فراوانی از تعداد بیشتر به کمتر، عبارت از: عدم واکنش، اعتماد (اطمینان)، عدم قضاوت، بخشندگی (مهربانی)، بردباری، پذیرش و قدرشناسی (سپاسگزاری)، ذهن مبتدی و رها کردن/ نچسبیدن بودند. به عبارت دیگر عدم واکنش از بیشترین فراوانی و رها کردن/ نچسبیدن از کمترین فراوانی برخودار بودند. در این پژوهش برای مؤلفه عدم واکنش، زیرمؤلفه‌‎های تسلیم، نجنگیدن و سکوت، و برای مؤلفه عدم قضاوت زیر مؤلفه‌های روشن‌بینی، وسعت دید و عدم مقایسه استخراج شدند. همچنین در این پژوهش با توجه به مفهوم کلی ذهن‌آگاهی و بر اساس استعاره‌های جستجو شده، 4 مؤلفه عمل با آگاهی، مشاهده و توصیف، درک (همدلی) و تعادل، به عنوان مؤلفه‌های دیگر ذهن‌آگاهی کشف و شناسایی شدند. نتیجه‌گیری: به درمانگران و مشاوران پیشنهاد می‌شود که به منظور انتقال بهتر مفاهیم و آسان‌سازی آموزش و درمان ذهن‌آگاهی مبتنی بر شناخت، از استعاره‌های بومی و فرهنگی مبتنی بر ابیات مولانا استفاده کنند.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research