جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای نظریه زمینه‌ای

راضیه امینی، پریسا نیلفروشان،
دوره 16، شماره 61 - ( 1-1396 )
چکیده

هدف: هدف از پژوهش حاضر، زمینه­یابی نگرش­های مسیرشغلی بی­مرز در کارکنان بود که با استفاده از پژوهش ترکیبی تبیینی از نوع مدل انتخاب شرکت کننده انجام شد.

روش: جامعه آماری پژوهش، کلیه­ی کارکنان شرکت­های مهندسی شهر اصفهان بود. در مرحله­ی کمی، 200 نفر از کارکنان به روش نمونه گیری خوشه­ای و در مرحله­ی کیفی، 15 نفر از کارکنان به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس نگرش­های مسیرشغلی بی­مرز، مقیاس شخصیت پیشتاز و مصاحبه عمیق بود. در بخش کمی پژوهش ابتدا ویژگی­های روان سنجی مقیاس و ساختار عاملی آن با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی و افراد بی­مرز و سنتی انتخاب شدند. در بخش کیفی، داده­ها با استفاده از نظریه­ی زمینه­ای در سه سطح کد­گذاری باز، کد­گذاری محوری و کد­گذاری گزینشی تحلیل شدند.

یافته­ها: نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان دهنده­ی تایید مدل اندازه گیری دو عاملی مرتبه اول بود. بدین معنا که  ذهنیت بی­مرز و ترجیح تحرک سازمانی دو عامل مجزا و مستقل از یکدیگر می باشند. واکاوی داده­ها در بخش تحلیل کیفی نشان داد که سازه­های فردی مهمترین ساختار شکل دهنده­ی نگرش­های مسیرشغلی ­بی­مرز است. این سازه ها شامل 28 مقوله در کارکنان بی­مرز و 5 مقوله در کارکنان سنتی بود.

نتیجه گیری: سازه­های فردی، مهمترین ساختار شکل دهنده­ی نگرش­های مسیرشغلی بی­مرز است که در غالب علل، راهبرد و پیامد قابل تبیین است.


بیتا رحمتی، کیومرث فرحبخش، عبدالله معتمدی، احمد برجعلی،
دوره 19، شماره 75 - ( 9-1399 )
چکیده

هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر ارایه مدلی جهت تبیین تحول مایی در زوج‌ها بود. روش: به منظور نیل به این هدف با توجه به ویژگی‌های خاص سازه مایی، رویکرد پژوهش کیفی و روش نظریه زمینه‌ای بکار گرفته شد. جمعیت مورد مطالعه شامل کلیه زوج‌های ساکن شهر تهران بود که بنا به اظهار خودشان زندگی زناشویی موفقی داشتند.  روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری هدفمند بود و تعداد شرکت کنندگان در این پژوهش بعد از رسیدن به نقطه اشباع نظری، 7 نفر از زوج‌ها موفق بود که با استفاده از  مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل اطلاعات بر اساس سه روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از مصاحبه با زوج‌های موفق نشان داد که سازه مایی شامل دو دسته راهبرد‌های تعاملی درون زوجی و برون زوجی است. عوامل سوق دهنده مایی نیز شامل سه دسته سوق دهنده‌های شناختی، حمایتی و انگیزشی هستند.  پیامد مایی نیز در قالب دو مولفه محوری حفظ فردیت در هویت زوجی و منیت زدایی در هویت زوجی اتفاق می‌افتد. نتیجه‌گیری: سه دسته عوامل شناختی، انگیزشی و حمایتی وجود دارند که زوج‌ها را به سمت ما شدن حرکت می‌دهند. همچنین زوج‌ها در فرایند ما شدن از دو دسته راهبردهای درون زوجی و برون زوجی استفاده می‌‌کنند. در صورت ترکیب و تعامل مناسب این عوامل، فرایند ما شدن در زوج‌ها محقق خواهد شد که به موجب آن منیت زدایی در هویت زوجی و حقظ فردیت در هویت زوجی را به عنوان پیامدهای ما شدن شاهد خواهیم بود.
مجید هاشمی گل مهر، عباس امان الهی، حمید فرهادی، خالد اصلانی، غلامرضا رجبی،
دوره 19، شماره 76 - ( 12-1399 )
چکیده

هدف: ازدواج موفق زیربنای تشکیل یک خانواده سالم است، بر این اساس این پژوهش با هدف ارائه الگویی از ازدواج موفق انجام شد.روش: پژوهش به شیوه کیفی و با به‌کارگیری روش نظریه زمینه‌ای اجرا شد. مشارکت‌کننده‌های این پژوهش شامل کلیه‌ی زوج‌هایی بود که در سال‌ 1397 در شهر اهواز سکونت داشتند. در این پژوهش برای گزینش شرکت‌کنندگان، از روش نمونه‌گیری هدفمند استفاده شد و با پیشرفت مطالعه، نمونه‌گیری موارد مطلوب مدنظر قرار گرفت که تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت 22 نفر (11 زوج) مورد مصاحبه باز یا بدون ساختار قرار گرفتند. یافته‌ها: روش تحلیل اطلاعات در نظریه‌ی زمینه‌ای شامل کدگذاری داده‌ها است. با کدگذاری باز 83 کد اولیه و با کدگذاری محوری، 23 مقوله عمده به دست آمد و ازدواج موفق به مثابه یک رابطه زوجی شفاف و عاری از ابهام، به عنوان مقوله مرکزی استخراج گردید. می‌توان نتیجه گرفت که ایجاد یک ازدواج موفق در گرو شفاف‌سازی تمام و کمال موضوعاتی است که در رابطه زوجی جریان دارد به‌گونه‌ای که هر یک از همسران آنچه را که تجربه می‌کنند بی‌پرده ابراز کنند و هیچ نقطه ابهامی را برای دیگری باقی نگذارند که آن‌ را کشف یا رمزگشایی نماید. نتیجه‌گیری: الگوی به دست آمده از این پژوهش را می‌توان در مشاوره پیش از ازدواج به مراجعان آموزش داد، هم چنین در کار با زوج‌های آشفته به کار بست و برای زوج‌هایی که به دنبال کیفیت‌بخشی بیشتری به رابطه خود هستند به کار گرفت. 
جعفر ثمری صفا، اقبال زارعی، سمانه نجارپوریان، کوروش محمدی،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده

 هدف: ازدواج مجدد شانس دوباره­ای است که افرادی که همسرشان را از دست داده اند، جهت تجربه دوباره زندگی مشترک برای خود فراهم می­نمایند. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی بومی ازدواج مجدد رضایتمند انجام شد. روش: این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد نظریه زمینه‌ای در سال 1399 انجام شد. بدین منظور 21 زوج ساکن شهر تهران که بیش از 3 سال از ازدواج مجدد آنهال می‌گذشت به شیوه هدفمند و با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند. داده­ها جمع­آوری، پیاده سازی و سپس به شیوه سیستماتیک کدگذاری شد. یافته ها: مفاهیم استخراج شده در 124 کد اولیه و 27 کدمحوری طبقه­بندی شد که مقوله های شناخت و بینش بیشتر در زندگی مجدد، کفویت در همسرگزینی، برداشت منطقی در ازدواج مجدد، مدیریت چالش پذیرش همسرجدید توسط فرزند و بالعکس، توجه به اشتراکات و افتراقات معیارهای ازدواج، حمایت اجتماعی، حمایت خانواده و دوستان، نقش مشاوره و بزرگان پیش از ازدواج، کیفیت ارتباط با همسر و خانواده همسر سابق، مهارت ارتباط موثر، توجه به دغدغه و خواسته های همسر، خودافشایی مناسب در زمان انتخاب، تلاش  برای آگاهی عمیق از یکدیگر پیش از ازدواج، آگاهی از معیارهای همسرگزینی، خودآگاهی، راهبردهای مقابله ای کارآمد فردی، زوجی و خانوادگی از جمله کدخای مجوری بودند و درنهایت هم مقوله مرکزی باعنوان «شناخت وحمایت چندسطحی» انتخاب گردید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن بود که ایجاد یک ازدواج مجددرضایتمند در گرو انتخاب آگاهانه وشناخت عمیق از یکدیگر و صداقت و شفاف‌سازی درمورد موضوعات زندگی سابق و رابطه زوجی فعلّی و درنهایت تلاش دوسویه در جهت ایجاد زندگی پایدار است. متخصصان می‌توانند با بهره گیری از مقوله ها و مفاهیم مسنخرج از این الگو در افزایش رضایتمندی و دوام ازدواج های مجدد و پیشگیری از طلاق و آسیب­های ناشی ازآن، به خانواده ها و جامعه کمک نمایند.


روح اله سعادت زده، منصور سودانی، حمید فرهادی راد،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی از خدمات مشاوره مدرسه است بر اساس شرایط و پیامدهای نظریه زمینه‌ای تا به مشاوران مدرسه کمک کند خدمات مناسب را جهت رشد یکپارچه دانش‌آموزان به کار گیرند.
روش: روش پژوهش از نوع پژوهش کیفی بود که با استفاده از رویکرد نظریه زمینه‌ای انجام شد. گردآوری داده‌ها در این پژوهش، به دو روش مصاحبه نمیه ساختار یافته و ترجمه اسناد معتبر مشاوره مدرسه بود. شرکت‌کنندگان در این پژوهش 8 مشاور تخصصی مدرسه با درجه دکترای تخصصی مشاوره بودند که بیش از 10 سال در مدارس به عنوان مشاور مدرسه کار کردند.
یافته‌ها: یافته‌های این پژوهش بر اساس حوزه‌های نظریه زمینه‌ای شامل مفاهیمی از عوامل و پیامدهای خدمات مشاوره هستند. این مفاهیم عبارت‌اند از: نیازهای رشدی دانش‌آموزان، صلاحیت حرفه‌ای مشاوران مدرسه، ضرورت آگاهی خانواده‌ها، بافت فرهنگی، سبک زندگی خانواده‌ها، خط مشی آموزش و پرورش، پدیده کنکور، روان‌پزشکان و تجویز دارو، نگرش درمانی به جای نگرش پیشگیرانه، مؤسسات و مدارس غیر دولتی، استانداردهای دانش‌آموزان، استانداردهای مشاوران، خدمات مستقیم، خدمات غیر مستقیم.
نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش نشان دادند که ارائه خدمات مشاوره مدرسه باید بر اساس نیازهای رشدی دانش‌آموزان باشد، بافت فرهنگی و سبک زندگی خانواده‌ها در نظر گرفته شود، مشاوران مدرسه استانداردهای لازم را برای ارائه خدمات داشته باشند و نهایتاً، خدمات مستقیم و غیر مستقیم مشاوره مدرسه به صورت تخصصی و در چارچوب منظمی ارائه شوند تا رشد یکپارچه دانش‌آموزان که شامل رشد شخصی، رشد تحصیلی، رشد هیجانی/اجتماعی، و رشد شغلی است، تسهیل شود.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research