جستجو در مقالات منتشر شده


20 نتیجه برای نوجوان

دکتر خدابخش احمدی، جواد خدادادی سنگده، علی ملازمانی، مصطفی خانزاده، سجاد امینی منش،
دوره 12، شماره 48 - ( 7-1392 )
چکیده

چکیده پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش نظارت والدینی و همنشینی با همسالان منحرف در رفتارهای پرخطر نوجوانان صورت گرفته است.طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی با استفاده از روش الگو‏یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه نوجوانان دختر و پسر مقطع متوسطه شهر تهران بود، که 1241 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‏ای چند مرحله‌ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده‏ها از مقیاس‌های خطرپذیری نوجوانان ایرانی، نظارت والدینی و همنشینی با همسالان منحرف استفاده شد‏. داده‏ها با استفاده از شاخص‏های آماری همبستگی،T مستقل و مدلسازی معادلات ساختاری، به کمک نرم افزارهای 18SPSS و 50/8 LISREL، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج پژوهش نشان می‌دهد که بین پسران و دختران را از نظر رفتارهای پرخطر، نظارت والدینی و همنشینی با همسالان منحرف تفاوت معنی‌داری وجود دارد.نظارت والدین از طریق همنشینی با همسالان دارای تأثیر معنی‌دار بر رفتر پرخطر دارا می‌باشد و مدل واسطه‏ای ارائه شده قادر است 55 درصد از واریانس این رفتارها را تبیین می‌کند.توجه جدی به نقش نظارت والدینی در کاهش هنمشینی با همسالان منحرف و به دنبال آن کاهش احتمال گرایش به رفتارهای پرخطر از سوی نوجوانان از اهمیت بالایی برخوردار است. .


امیر محمد شهسوارانی، هاجر شهرانی، کلثوم ستاری، مصطفی محمدی، مریم حکیمی کلخوران،
دوره 12، شماره 48 - ( 7-1392 )
چکیده

چکیده مقیاس افسردگی کودکان و نوجوانان ابزاری خودگزارش‏دهی است که به منظور تشخیص و ارزیابی میزان و شدت اختلال افسردگی عمده در کودکان و نوجوانان طراحی شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی‏های روانسنجی و ساخت عاملی مقیاس افسردگی کودکان و نوجوانان (CADS) (جان‏بزرگی، 1378) و نیز وضعیت افسردگی در دختران نوجوان بوده است به همین منظور تعداد 417 نفر دانش‏آموز دختر (14-19 سال) در شهر تهران در مناطق مختلف آموزشی فرم 13 ماده‏ای این آزمون را تکمیل کردند. در بررسی پایایی CADS که به سه روش پایایی درونی (آلفای کرونباخ و تصنیف)، همبستگی درونی و بازآزمایی انجام شد مشخص شد این مقیاس از پایای بالا و کاملاً مطلوبی برخوردار است. تحلیل عاملی اکتشافی به روش‏های مولفۀ اصلی، موازی و آزمون کمترین میانگین سهمی نشان دادند که این پرسشنامه تنها از یک عامل افسردگی تشکیل شده است. تحلیل عاملی تاییدی نیز نشانگر حضور تنها یک عامل در CADS است. بررسی وضعیت افسردگی در دختران نیز نشانگر سلامت کامل 9/32% آنها و حضور رگه‏های افسرده وار تا افسردگی شدید در1/67% از جامعۀ مورد بررسی است. با توجه به یافته‏های پژوهش به نظر می‏رسد که CADS ابزاری مطلوب برای سنجش و غربالگری افسردگی هم به صورت بالینی و هم به صورت پژوهشی چه به شکل انفرادی و چه به شکل گروهی است. همچنین با توجه به میزان بالای شیوع افسردگی در جمعیت دختران نوجوان به نظر می‏رسد ارائۀ مداخلات شناختی-رفتاری لازم برای مقابله و کاهش این اختلال ناتوان کننده و مزمن از اهمیت بالایی برخوردار باشد.


محمد ثناگویی‌زاده، عذری اعتمادی، سید احمد احمدی، رضوان السادات جزایری،
دوره 13، شماره 51 - ( 7-1393 )
چکیده

، ، ، چکیده هدف این پژوهش، ساخت و اعتبار یابی آزمون مشکلات بین نوجوانان پسر و والدین شان است تا نوع مشکلاتی که با همدیگر دارند، شناسایی شود. روش پژوهش ترکیبی از نوع طرح اکتشافی بوده که در دو مرحله انجام شد. مرحله اول به صورت روش کیفی، با مطالعه منابع علمی و تحقیقاتی، مصاحبه با نوجوانان و والدین شان و مصاحبه با متخصصان، مقولات مرتبط با مشکلات والدین و نوجوان به شیوه تحلیل سیستماتیک گردآوری شد و پرسشنامه ای 60 سئوالی در دو فرم پدر و مادر تنظیم گردید. در مرحله دوم با روش کمی روایی و پایایی ابزار مورد نظر بررسی گردید. 200 نفر از بین دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر اصفهان براساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند و با استفاده از نرم افزار spss تحلیل عاملی اکتشافی صورت گرفت و آلفای کرونباخ کل آزمون و خرده آزمون‌های آن مشخص گردید. یافته‌های پژوهش نشان داد که آزمون مشکلات بین والدین و نوجوان دارای سه عامل می‌باشد که عبارت است از؛ مشکلات درونی، مشکلات در روابط بین فردی و مشکلات در شیوه والدگری. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تجویزی بیانگر تبیین درصد قابل توجهی از واریانس متغیر مورد نظر توسط عامل‌ها بود. آلفای کرونباخ کل آزمون در فرم پدر 92/0 و در فرم مادر 93/0 به دست آمد. آزمون مشکلات بین نوجوانان و والدین دارای اعتبار و روایی بالایی است که عوامل منسجمی از آن به دست می‌آید و می‌توان با توان بالایی مشکلات نوجوانان را مورد مطالعه و در پژوهش‌های بالینی برای سنجش مشکلات مورد استفاده قرار داد.


حسین سلیمی بجستانی،
دوره 14، شماره 54 - ( 4-1394 )
چکیده

چکیده تاریخ دریافت: 10/3/94_ تاریخ پذیرش: 8/5/94 پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی مولفه‌های ساختار روابط خانوادگی بر احساس تنهایی نوجوانان انجام گرفت. فرض اساسی آن است که الگوهای ارتباطی خانواده شاخصی برای تبیین احساس تنهایی نوجوان است. روش پژوهش حاضر همبستگی می‌باشد. بدین منظور 225 دانش‏آموز دختر دبیرستانی به روش تصادفی خوشه‏ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت‏کنندگان به دو مقیاس احساس تنهایی تجدیدنظرشده و ابزار تجدیدنظر شدۀ الگوهای ارتباط خانواده RECP (ریچی و فیتزپاتریک،1990)، پاسخ دادند. روش تجزیه و تحلیل داده‌ها رگرسیون چندگانه همزمان بود. نتایج‏ نشان دادند که الگوهای ارتباطی خانواده با احساس تنهایی نوجوان ارتباط مثبت معنی‏دار دارند. سبک گفت‏وشنود و سبک هم‏نوایی هر دو با احساس تنهایی همبسته بودند. گفت‏وشنود و هم‏نواییِ بیشتر بین اعضای خانواده با احساس تنهایی کمتر در نوجوان همراه است. نتایج ضرورت تغییر الگوهای ارتباطی منفی در خانواده‌ها یادآوری می‌کند. .


مریم قاسمی یزدآبادی،
دوره 14، شماره 54 - ( 4-1394 )
چکیده

چکیده تاریخ دریافت: 5/4/94_ تاریخ پذیرش: 5/5/94 ارتباط والد- فرزندی، نقش مهمی در شکل‌گیری آرامش در محیط خانواده دارد. این پژوهش به منظور تعیین میزان اثربخشی آموزش محتوایی ارتباط کلامی مبتنی بر آیات قرآن کریم بر کاهش تعارضات مادر - دختر نوجوان انجام شد. روش تحقیق حاضر از نوع نیمه‌آزمایشی با سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل است. به این منظور به روش نمونه گیری خوشه‌ای، از بین نواحی شهری شهرستان اصفهان یک ناحیه و سپس به صورت تصادفی از بین مدارس آن ناحیه، یک مدرسه (دبیرستان دوره اول دخترانه)، انتخاب و سپس فراخوان داده شده است و دختران دارای تعارض با مادران خود انتخاب گشته اند. پس از انجام مصاحبه و مشخص شدن تعارض والد- فرزند، 32 نفر از بین افراد انتخاب شدند به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش ( گروه مادران، گروه دختران) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. جهت جمع‌آوری داده‌ها از «مقیاس تاکتیک‌های تعارض موری ای. اشتراس » استفاده شد و در دونوبت، قبل و بعد از آموزش محتوایی ارتباط کلامی مبتنی بر آیات قرآن کریم، پیش‌آزمون و پس‌آزمون بعمل آمد. در نهایت، داده‌های جمع‌آوری شده، به کمک تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش محنوایی ارتباط کلامی مبتنی بر آیات قرآن کریم بر کاهش تعارضات مادر - دختر نوجوان شرکت کنندگان در گروه‌های آزمایش تأثیر معنی‌داری داشت. با توجه به یافته‌های پژوهش می‌توان گفت که ارائه محتوایی ارتباط کلامی مبتنی بر آیات قرآن کریم، شیوه مناسبی برای کاهش تعارضات مادر - دختر نوجوان است. از یافته‌های پژوهش، مدلی استنباطی از لحاظ محتوایی و براساس روابط کلامی میتنی بر قرآن کریم استخراج شد. (مجذور خی= 07/29؛ 00/0= P). (مجذور خی= 59/29؛ 00/0= P). .


سمیه کاظمیان، ابراهیم نعیمی،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده

سمیه کاظمیان ، ابراهیم نعیمی چکیده تاریخ دریافت: 10/5/94 - تاریخ پذیرش: 23/7/94 هدف: این پژوهش با هدف بررسی کیفی ویژگی خودابرازگری در مادران نوجوانان بزهکار انجام گرفته است. روش: شیوه نمونه‌گیری در این پژوهش به روش نمونه‏گیری در دسترس صورت گرفت. به این ترتیب که با مادران نوجوانان بزهکار که به منظور دریافت آموزشهای سلامت روان‌شناختی به کلینیک راه بهتر مراجعه کرده بودند؛ مصاحبه به عمل آمد. برای بررسی ویژگی خودابرازگری از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده‌های حاصل از توصیف تعاملات زوجین به منظور شناسایی ویژگی خودابرازگری با استفاده از نظریه پدیدارشناختی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: آنچه که در بررسی ویژگی خودابرازگری در مادران نوجوانان بزهکار دیده شد، عبارت بودند از: الف _ انفعال باتمرکز بر دیگر محوری (منافع دیگران) (مطیع، پذیرنده _ پذیرش حرفهای دیگران _ گریز از پاسخ _ ایفای نقش قربانی) ب_ پرخاشگری با تمرکز بر خودمحوری (انعطاف‌ناپذیری _ بی‌مهری _ بحث وجدل _ وابستگی _ رقابت به جای همکاری) ج _ انفعال وتسلیم موقعیت وشرایط (ناامیدی _ خود ناباوری _ مقصر قلمداد کردن دیگران _ الگوگیری) د _ انفعال وابهام نقشهای والدینی (عدم قاطعیت _ عدم نظارت (نظارت نا هماهنگ) _ عدم اعتدال در تشویق رفتار جرأت‌مندانه (سهل‌انگاری _ بی‌توجهی). نتیجه‌گیری: در سلامت روانی خانواده والدین نقش به‌سزایی ایفا می‌کنند. والدین باید بستری را فراهم کنند تا فرزندانشان در یک محیط آرام تربیت یابند تا بتوانند در آینده با همه افراد جامعه سازگار باشند. با آموزش ویژگی ابرازگری به والدین، می‌توان در ایجاد سلامت روان در نوجوانان و متعاقب آن سلامت جامعه تأثیر به‌سزایی گذاشت.


علی محمد نظری،
دوره 14، شماره 55 - ( 7-1394 )
چکیده

چکیده تاریخ دریافت: 23/3/94 - تاریخ پذیرش: 10/7/94 هدف: فراتحلیل حاضر با هدف تحلیل و ترکیب نتایج پژوهش‏های انجام شده پیرامون نقش خانواده در بزهکاری نوجوانان انجام شده است. روش: بدین منظور، تعداد 40 پژوهش انجام شده از بین پایان‌نامه‏های دانشگاه‏های تهران گردآوری و از میان آنها تعداد 20 پژوهش که قابلیّت بررسی داشت، برای فراتحلیل انتخاب شد. این پژوهش‏ها بر اساس مؤلفه‏های روش شناختی تحقیق مانند پرسش‏ها، فرضیه ها، اهداف، جامعه آماری، نمونه‌گیری، روش پژوهش، روش آماری، روایی و پایاییِ پرسشنامه‌ها برای فراتحلیل انتخاب شدند. تحلیل‏های آماری با استفاده از نرم‌افزار فراتحلیلِ جامع صورت گرفت. یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر با بهره‌گیری از روش ترکیب اندازه اثر به روش «اشمیت و هانتز» نشان داد که متغیرهای عملکرد خانواده، طلاق و جدایی والدین، تحصیلات والدین، نظارت والدین، وضعیت اقتصادی خانواده، وضعیت اعتقادی خانواده سوءسابقه در خانواده و بزهکاری نوجوانان با اندازه اثر34-36 بر بزهکاری مؤثر هستند، ولی تعارض والدین بر بزهکاری نوجوانان مؤثر نیستند. نتیجه‌گیری: از این اطلاعات می‏توان در راستای تدوین و اجرای برنامه‏های آموزشی و درمانی در سطح مدارس، دانشگاه‏ها و مراکز مشاوره و روان‌درمانی به منظور پیشگیری از بزهکاری و کاهش میزان اثرهای منفی عوامل خانوادگی در بزهکاری نوجوانان استفاده کرد.


محسن محمدی، حسین سلیمی، احمد برجعلی،
دوره 16، شماره 61 - ( 1-1396 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف شناسایی و مقایسه عوامل موثر در ورود موفق و ناموفق به مرحله نوجوانی چرخه زندگی در خانواده ها انجام گرفت.

روش: مطالعه حاضر با استفاده از روش کیفی صورت گرفته و داده های به دست با روش نظریه زمینه ای  مورد تحلیل قرار گرفت. جامعه پژوهش کلیه خانواده های با نوجوان موفق و خانواده های با نوجوانان ناموفق در شهر تهران بودند و نمونه پژوهش شامل 10 خانواده با نوجوان موفق و 12 خانواده با نوجوانان ناموفق بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته به جمع آوری داده ها پرداخته شد.

یافته ها: نتایج به دست آمده نشانگر آن است که عوامل حفاظت کننده موثر بر  انتقال موفق و ناموفق در سه حیطه خانواده، والدینی و اجتماعی تعریف می شوند. عوامل حفاظتی والدین موفق و ناموفق در حیطه خانواده تفاوت های اساسی با یکدیگر دارند. یافته ها نشان می دهد که شیوه های ارتباط در خانواده، شیوه های مدیریت در خانواده، ساختار خانواده و وضعیت اقتصادی خانواده در والدین موفق و ناموفق  متفاوت بود. یافته های مربوط به عوامل والدین موفق و ناموفق در حیطه والدینی نشان می دهد که نگرش به تربیت، نگرش والدین به موفقیت، رفتار والدین به موفقیت و آسیب پذیری والدگری در والدین موفق و ناموفق متفاوت بود. همچنین عوامل حفاظتی والدین موفق و ناموفق در حیطه اجتماعی نیز تفاوت های اساسی با یکدیگر دارند. یافته ها نشان می دهد که والدین موفق در مؤلفه های مدیریت ارتباطات اجتماعی و رفتار والدین در ارتباط با موفقیت در اجتماع با والدین ناموفق تفاوت اساسی داشتند.

نتیجه گیری: در نهایت نتایج نشان داد به منظور انتقال موفق از مرحله نوجوانی چرخه زندگی خانوداگی سه محور شرایط محیط اجتماعی ، آموزش به والدین و نوجوان و هم چنین تقویت منابع حفاظتی خانواده اثرگذار هستند.


احمد برجعلی،
دوره 16، شماره 64 - ( 10-1396 )
چکیده

این پژوهش به ‌منظور بررسی اثربخشی آموزش ابراز وجود معیارمحور بر عزت‌نفس نوجوانان طلاق شهر کرمان به شیوه آزمایشی پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل انجام شده است. گروه نمونه شامل ۳۰ نفر از نوجوانان طلاق پرورشگاهی شهر کرمان هستند که به‌صورت تصادفی انتخاب ‌شده و در دو گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شده‌اند. هرکدام از گروه‌ها ۱۵ نفر را شامل می‌شود. میزان عزت‌نفس شرکت‌کنندگان در این پژوهش توسط پرسشنامه‌ی عزت‌نفس کوپر اسمیت در پیش‌آزمون و پس‌آزمون سنجیده شد. گروه آزمایش در ۱۰ جلسه‌ی آموزش ابراز وجود شرکت نمودند در حالیکه گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. اجرای تحلیل کوواریانس بر روی داده‌ها نشان داد که جلسات آموزشی تأثیر معناداری بر عزت‌نفس گروه آزمایش داشته است (05/0P<). بر این اساس می‌توان نتیجه‌گیری کرد که آموزش ابراز وجود می‌تواند عزت‌نفس را در نوجوانان طلاق بهبود بخشد.
 
آسیا شریعتمدار، آرزو امینی موسی آبادی، فریناز عمادی،
دوره 17، شماره 67 - ( 7-1397 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه­ی ادراک والد- نوجوان در مورد انعطاف پذیری مرزهای خانوادگی بر مبنای رشد، از جهت تأثیر آن بر امنیت پایه ی خانواده بود. روش: این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارگرایانه انجام شد. بدین منظور 10نفر از نوجوانان دختر 15تا 17ساله و مادران آن­ها در بازه­ی سنی 37- 55 سال به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و ادراکات هر دو گروه  از مرزبندی های خانوادگی  از طریق مصاحبه ی عمیق نیمه ساختار یافته مورد بررسی قرار گرفت. سپس داده ها طبقه بندی وکدگذاری شده و نتایج با استفاده از روش گزارش روایی بیان شدند. یافته ها: تحلیل تجارب شرکت کنندگان منجر به شناسایی سه مضمون اصلی انعطاف پذیری، عدم انعطاف پذیری و انعطاف پذیری بیش از حد مرزهای خانوادگی از دید والد و نوجوان شد و از هر یک از سه مضمون اصلی فوق نیز به ترتیب 14، 5 و1 مضمون فرعی در والدین و 3، 5 و 6 مضمون فرعی در نوجوانان به دست آمد. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده­ی آن است که با توجه به بافت فرهنگی جامعه­ی در حال گذار کشور ایران، هیچ یک از دو حالت عدم انعطاف پذیری و یا انعطاف پذیری بیش از حد نمی­تواند منجر به ارضای نیازهای نوجوانان و حفاظت از امنیت پایه­ی خانواده شود. از این جهت آگاهی بخشی به والدین در خصوص چگونگی وضع مرزهای متعادل توسط مسئولان حوزه­ی سلامت روان ضروری به نظر می­رسد. همچنین گفت وگو بر سر قوانین خانودگی و توافق والدین بر سر حدود مرزها عوامل پیشگیری کننده از مشکل در خانواده های با مرزبندی منعطف بود که نادیده گرفتن آن در خانواده های با مرز خشک و یا سهل گیر موجب نارضایتی نوجوان و به خطر افتادن امنیت پایه­ی خانواده شده است.


ندا مهراندیش، حسین سلیمی بجستانی، ابراهیم نعیمی،
دوره 18، شماره 70 - ( 4-1398 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین مولفه های احساس تنهایی نوجوانان دختر بر اساس تجارب زیسته‌ی آنان بود.
روش: پژوهش حاضر، از نوع کیفی بود و جهت اجرای آن از روش پدیدارشناسی استفاده شد. نمونه­گیری به صورت هدفمند بود، به این صورت که پرسشنامه ی احساس تنهایی UCLA بر روی نوجوانان دختر با میانگین سنی 16 سال اجرا شد و 30 نفر از افرادی که نمرات بالاتر از برش  در احساس تنهایی داشتند به عنوان جامعه پژوهش انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش مصاحبه بود، پس از 15 مصاحبه و کدگذاری با استفاده از نظریه‌ی زمینه ای، داده ها به اشباع رسید.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مولفه‌های احساس تنهایی نوجوانان دختر به ترتیب عبارتند از: 1. احساس تنهایی خانوادگی  2. احساس تنهایی ارتباطی/ اجتماعی3. احساس تنهایی هیجانی/ فردی. با توجه به نتایج مصاحبه و بررسی عمیق تجارب دختران نوجوان از احساس تنهایی، به نظر می­رسد آنان بیشتر از احساس تنهایی در محیط خانواده مثل احساس طرد شدن، شنیده نشدن، سرزنش شدن و همچنین عدم اعتماد خانواده به آنان رنج می­برند. در ارتباطات و محیط اجتماعی، احساس عمیق برآورده نشدن نیاز به همدم، هم صحبت، همراه و حامی دارند، از احساس عدم اشتراک با دیگران رنج می­برند، از برقراری ارتباط با دیگران ناتوان هستند و در جمع احساس تنهایی می­کنند. همچنین به لحاظ هیجانی و فردی احساساتی چون بی اعتمادی به دیگران، نا امیدی و تسلیم شدن در برابر تنهایی را تجربه می­کنند و از ابراز احساسات خود ناتوان هستند.
نتیجه‌گیری:احساس تنهایی خانوادگی، بخش مهمی از احساس تنهایی نوجوانان دختر را شکل می‌دهد و پس از آن به ترتیب عامل ارتباطی/ اجتماعی و هیجانی/ فردی. با توجه به اینکه این پژوهش در بافت فرهنگی کشور ایران صورت گرفته است، به منظور پیشگیری و یا درمان احساس تنهایی نوجوانان دختر، ضروری به نظر می­رسد که این مولفه‌ها در مداخلات درمانی و برنامه‌های آموزشی مورد توجه قرار گیرد.



غلامرضا نصیری تاکامی، محمود نجفی، سیاوش طالع پسند، شاهرخ مکوند حسینی،
دوره 18، شماره 70 - ( 4-1398 )
چکیده

هدف :  هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری بر بهزیستی و افسردگی در نوجوانان با علائم افسرده بود. روش:  این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل نوجوانانی بود که در 6 ماه اول سال ۱۳۹۶ به مراکز مشاوره و روانشناسی و کلینیک های روانپزشکی در ساری مراجعه کرده بودند که از میان آنها ، 51 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش  و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش روان درمانی مثبت طی ۱۰ جلسه  هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای و گروه آزمایشی درمان شناختی رفتاری طی ۸ جلسه  هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای، به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند. پرسشنامه افسردگی کواکس و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف پیش از آغاز درمان و پایان جلسات درمان به طور گروهی اجرا گردید. گروه کنترل نیز هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که روان‌درمانی مثبت‌نگر و درمان شناختی رفتاری بر بهزیستی روانشناختی تاثیر معنی دار داشته است. اما اثربخشی روان درمانی مثبت نگر در افزایش بهزیستی بیشتر از درمان شناختی رفتاری بود. همچنین در بررسی دو رویکرد درمانی بر افسردگی تفاوت معنی داری بین دو گروه مداخله و گروه گواه وجود داشت. در حالیکه هردو رویکرد درمانی به یک اندازه در کاهش افسردگی موثر بودند. نتیجه گیری: دو مدل درمانی روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری به دلیل تاکید بر جنبه های مختلف روانشناختی و همچنین یکسری مولفه های مشترک درمانی در کاهش افسردگی موثر بودند. از طرفی روان درمانی مثبت نگر در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در افزایش بهزیستی موثرتر بود. بنابراین روان درمانی مثبت نگر می‌تواند به عنوان یکی از مداخلات بالینی مورد استفاده متخصصان و مشاوران مدارس قرار گیرد.

علی طاهری، غلامرضا منشئی، احمد عابدی،
دوره 19، شماره 75 - ( 9-1399 )
چکیده

 هدف: هدف پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور با آموزش هیجان محور بر عزت‌نفس و مشکلات خواب نوجوانان پسر بود. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل نوجوانان داغ‌دیده مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره آموزش‌وپرورش شهر شیراز در سال 97-1396 بودند. از میان آن‌ها 48 نفر به شیوه نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جای‌داده شدند. گروه آزمایشی ذهن آگاهی نوجوان محور در طی 10 جلسه 1 ساعته و گروه آزمایش هیجان محور در طی 8 جلسه 1 ساعته به‌صورت گروهی تحت آموزش قرار گرفتند. آزمودنی‌ها به کمک پرسشنامه عزت‌نفس کوپر اسمیت (1967) و کیفیت خواب پیتزبورگ (1998) پیش از آغاز درمان، پایان جلسات درمان و همچنین مرحله پیگیری 45 روزه پس از آموزش گروهی ارزیابی شدند. گروه گواه بدون هیچ آموزش گروهی بودند. جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر استفاده شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد به‌کارگیری ذهن آگاهی نوجوان محور و هیجان محور بر عزت‌نفس و مشکلات خواب نوجوانان داغ‌دیده موثر است (05/0< p) و گروه ذهن آگاهی نوجوان محور تأثیر بیشتری از هیجان محور داشته است و تغییرات در طول زمان پایدار بود. نتیجه‌گیری: بر این اساس می‌توان نتیجه گیری کرد که ذهن آگاهی نوجوان محور و هیجان محور بر عزت نفس و مشکلات خواب نوجوانان داغ‌دیده موثراست و ذهن آگاهی نوجوان محور بر افزایش عزت نفس و کاهش مشکلات خواب موثرتر بود.
یاسر مدنی، زینب معینی پور، معصومه سادات رهنمایی،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی به‌کارگیری اصول تأثیر‌درمانی (Impact Therapy) گروهی بر مهارت‌‌های حل‌مسأله، امیدواری و رضایت از زندگی در دختران نوجوان خانواده‌های پر‌تنش بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شبه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران نوجوان دبیرستانی 16 تا 18 سال خانواده‌هایی است که والدین آن‌ها در 5 سال اخیر طلاق گرفته و به دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند. روش نمونه‌گیری به‌صورت در دسترس بود. برای جمع‌آوری داده‌ها از  پرسشنامه‌های رضایت از زندگی، حل‌مسئله و امیدواری استفاده شد. یافته‌ها: مقایسه بین گروهی نشان می‌دهد تفاوت میانگین نمره‌های رضایت از زندگی (042/0=p)، مهارت حل مسأله (049/0=p)، و امیدواری (012/0=p) بین گروه‌های آزمایش و کنترل معنی‌دار است؛ بنابراین می‌توان گفت تأثیر‌درمانی گروهی بر رضایت از زندگی، مهارت حل مسأله و امیدواری دختران نوجوان خانواده‌های پرتنش اثر داشته و آن‌ها را افزایش داده است. نتیجه‌گیری: تأثیردرمانی با ارتقای تاب‌آوری نوجوانان خانواده‌های پرتنش، در مقابل مشکلات به آزمودنی‌ها کمک کرد تا در برابر عوامل استرس‌زا از خود مقاومت بهتری نشان داده و بر آنها غلبه کنند. این افراد در نتیجه تأثیر‌درمانی بیشتر مصمم شدند و نسبت به رویدادهای اطراف خود از میزان کنترل بالاتری برخوردار شدند. به‌عبارت‌دیگر این مداخلات به شرکت‌کنندگان کمک کرد با مسائل مختلف زندگی بهتر برخورد کنند و حتی رویدادهای ناخوشایند را به‌عنوان فرصت در نظر بگیرند
طیبه عزیزی، حسن امیری، کریم افشاری نیا،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل رابطه ساختاری تعارض والدین و نوجوان با بدتنظیمی هیجانی با نقش میانجی احساس تنهایی در نوجوانان شهر تهران انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان 13 تا 18 ساله شهر تهران در سال تحصیلی در سال 98-1397 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 400 نفر(200 نوجوان دختر و 200 نوجوان پسر) به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه­ تعارض والد نوجوان اسدی و یونسی (1390)، احساس تنهایی تجدید نظر شده راسل (1996) و بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر (2004) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین تعارض والد-وجوان با بدتنظیمی هیجان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(05/0p<). همچنین، بین تعارض والدین و نوجوان با بدتنظیمی هیجانی با نقش میانجی احساس تنهایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(05/0p<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهشی می توان نتیجه گرفت که احساس تنهایی با بروز احساساتی همچون افسردگی، اضطراب، خستگی می تواند نقش میانجی بین تعارضات والد-نوجوان و بدتنظظیمی هیجان ایفا کند.
الهام خدارحمی، عباس امان الهی، ذبیح الله عباسپور،
دوره 22، شماره 86 - ( 3-1402 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش‌بینی اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی بر اساس تاب‌آوری خانواده و جو عاطفی خانواده انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع پیش‌بین (تحلیل تمییز) بود. روش: جامعه پژوهش شامل دانش آموزان دختر متوسطه (12 تا 18 سال) شهر اهواز بود که از بین آنها 412 نفر انتخاب شدند که 206 نفر در گروه دارای اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی و 206 نفر هم در گروه بدون اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی قرار داشتند. انتخاب گروه نمونه به روش نمونه‌گیری در دسترس انجام شد. ابزارهای گردآوری داده‌ها شامل مقیاس‌اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی برگن (BSMAS)، مقیاس تاب‌آوری خانواده سیکسبی (FRAS) و پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن(EAF) بودند. برای تحلیل داده‌ها از روش تحلیل ممیز استفاده شد. یافته‌ها: نتایج به دست آمده نشان داد که ترکیب خطی متغیرهای پیش‌بین پژوهش قادر به پیش‌بینی عضویت گروهی نوجوانان دارای اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی و فاقد اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی بود. همچنین در تحلیل تمیز به روش گام‌به‌گام مشخص گردید که هر دو متغیر پیش‌بینی کننده‌های معناداری (001/0>p) برای اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی هستند. نتیجه‌گیری: با توجه به نقش تاب‌آوری خانواده و جو عاطفی خانواده در اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی، کمک به افزایش تاب‌آوری خانواده و بهبود جو عاطفی خانواده می‌تواند در پیشگیری و درمان اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی موثر باشد.
مریم توکلی، علی طاهری، پریسا حریری،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف: از انجام پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش ذهن‌آگاهی نوجوان‌محور و مداخلات روان‌شناسی مثبت‌نگر بر عزت‌نفس و مشکلات خواب نوجوانان دختر شهر آباده بود.
روش: پژوهش حاضر از لحاظ روش توصیفی از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون همراه با گروه کنترل  بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان دختر مشغول به تحصیل شهر آباده بودند که 45 نفر از آنها با نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (آموزش ذهن‌آگاهی نوجوان‌محور؛ مداخلات روان‌شناسی مثبت‌نگر و کنترل) گماشته شدند. ابزار سنجش دو پرسشنامه عزت‌نفس کوپر اسمیت و کیفیت‌خواب پیتزبورگ بود.
یافته‌ها: رابطه بین پیش‌آزمون با پس‌آزمون در نمرات عزت‌نفس و مشکلات خواب معنا‌دار شد (05/0>p). سایر یافته‌ها نشان داد اثر اصلی گروه معنا‌دار است که نشان می‌دهد عزت‌نفس و مشکلات خواب در مرحله پس‌آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنا‌داری دارند (001/0=P).
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد آموزش ذهن‌آگاهی نوجوان‌محور و مداخلات روان‌شناسی مثبت‌نگر باعث افزایش عزت‌نفس و کاهش مشکلات خواب نوجوانان دختر می‌شوند. همچنین مداخله ذهن‌آگاهی نسبت به مداخله روان‌درمانی مثبت‌نگر تأثیر بیشتری بر افزایش عزت‌نفس و کاهش مشکلات خواب نوجوانان دختر داشت

ذبیح اله عباس پور، خانم گلشن واصل، خانم فاطمه جهان بین، خانم مینا احمدی بنی، خانم نرگس چرخاب،
دوره 23، شماره 90 - ( 4-1403 )
چکیده

هدف: هدف اصلی این پژوهش کاربرد خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی برای نوجوان تراجنسیتی با افکار خودکشی‌گرایی بود.
روش: در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. نمونه پژوهش یک نوجوان تراجنسیتی (زن به مرد) و والدینش بودند که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس افکار خودکشی‌گرایانه طی مراحل درمان توسط نوجوان تکمیل شد و خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی در 27 جلسه 90 دقیقه‌ای اجرا شد. همچنین برای تحلیل و تفسیر داده‌ها از ترسیم دیداری استفاده شد.
نتایج: نتایج مرحله به مرحله خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی نشان می‌دهد این درمان در کاهش معنادار افکار خودکشی‌گرایی نوجوان تراجنسیتی مؤثر بوده است.
نتیجه‌گیری: کار بالینی موفق با نوجوانان تراجنسیتی و خانواده‌های آنان رابطه‌ای مبتنی بر دلبستگی ایمن ایجاد می‌کند. خانواده‌درمانگران می‌توانند از خانواده‌درمانی مبتنی بر دلبستگی برای مداخله در خودکشی‌گرایی افراد تراجنستی استفاده کنند. این درمان در مواجهه مؤثر خانواده با روند تغییرات فرزند تراجنسیتی، مؤثر است.
عطا یاوری، سید بشیر حسینی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف: دین و به طور کلی فرهنگ از مهم‌ترین مؤلفه‌های هویت ملی در تمام دنیاست. دین اسلام هم در شمار اصلی ترین ملاک‌های هویت ملی ایرانیان به حساب می‌آید. لذا تقویت هویت ملی تاحدودی با تقویت مبانی دینی از یک مقوله هستند. در میان مبانی دینی عقاید به عنوان پایه و زیربنا عمل می‌کند و در میان اصول عقیدتی هم توحید مهم ترین عنصر به شمار می‌آید. این مقاله در پی احصا الزامات و شیوه‌های آموزش توحید به نوجوانان از طریق سرگرم آموزی و در برنامه‌های تلویزیونی به منظور تقویت هویت ملی آنان است.
روش: بخشی از تحقیقات که به مبانی مسئله بازگشت داشت به شیوه اسنادی و کتابخانه‌ای انجام گرفت و در بخش روبنایی تحقیق به دلیل کمبود منابع کتابخانه‌ای و نو بودن مفهوم سرگرم‌آموزی در ادبیات آکادمیک ما از روش مصاحبه عمیق با کارشناسان و صاحبنظران استفاده شد. با کارشناسان و صاحبنظرانِ متخصص مصاحبه عمیق و هدفمند ساختار نایافته انجام شد. پس از انجام مصاحبه‌ها و طی مراحل ثبت و مستندسازی، داده‌های موردنظر به دست آمد.یافته‌ها: در فرهنگ دینی و ملی ما از این راهبرد استفاده‌های بیشماری شده و از آنجایی که مفهوم توحید والاترین عنصر در میان معارف اسلامی است و مانند روحی در کالبد تمام مقررات اسلامی وجود دارد؛ بنابراین بایستی از ساده‌انگاری در آموزش آن پرهیز نمود.
نتیجه‌گیری:سطحی‌کردن این مفهوم آسیب‌زا است و مراقبت از آن لازم است. تعدیل در ترکیب سرگرمی و آموزش و شناخت دقیق و صحیح نوجوان امروزی هم از ضروریات این امر هستند.
 
کیانوش زهراکار، آیسان شارعی، اقای علی سلمانی،
دوره 23، شماره 92 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی روان‌درمانی مبتنی بر توانمندی‌ها بر کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود.
روش: روش‌ مطالعه حاضر آزمایشی با پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بودند که از فروردین ماه تا خردادماه سال 1403 به مرکز مشاوره تحصیلی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. در این پژوهش 30 بیمار واجد شرایط به‌صورت نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و به‌طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه افسردگی بک (1996)، حساسیّت اضطرابی تیلور و کوکس (۱۹98) نشانه‌های پانیک لیبوتیز و همکاران (1984) گردآوری شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه‌ای هر هفته یک جلسه تحت روان‌درمانی مبتنی بر توانمندی‌ها قرار گرفتند برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. داده‌ها با استفاده از تجزیه و تحلیل کوواریانس چندمتغیره در نرم افزار آماری SPSS-24 انجام گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد، میانگین نمرات گروه آزمایش برای متغیرهای حساسّیت اضطرابی (54/90=F، 001/0P) و حملات پانیک (90/11=F، 05/0 P) به‌طور معنی‌داری پایین‌تر از گروه کنترل بود.
نتیجه‌گیری: مطابق با یافته‌های حاضر روان‌درمانی مبتنی بر توانمندی‌ها می‌تواند به عنوان یک روش جدید و مؤثر در جهت کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک در نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی استفاده گردد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research