3 نتیجه برای وسواس
یوسف رنجبرسودجانی، کبیر شریفی، خانم سرور السادات سیاح، زهره ملک محمدی گله،
دوره 16، شماره 62 - ( 4-1396 )
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رواندرمانی پویشی کوتاهمدت فشرده (ISDTP) بر اصلاح باورهای غیرمنطقی و کاهش اجتنابشناختی افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی بود. روش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. از بین کلیه افرادی که در سال 1394 به مراکز مشاوره و مددکاری شهر شهرکرد مراجعه کرده بودند، 32 نفر بهصورت نمونهگیری داوطلبانهی مبتنی بر هدف و از طریق مصاحبه انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. از پرسشنامههای وسواس فکری – عملی ییل براون (T- Bocs)، آزمون عقاید غیرمنطقی جونز (IBT) و اجتنابشناختی سکستون و داگاس (CAQ) در پیشآزمون و پسآزمون برای جمعآوری اطلاعات استفاده و دادهها توسط شاخصهای توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس تجزیهوتحلیل شد. مداخله رواندرمانی پویشی کوتاهمدت فشرده بر روی گروه آزمایش بهصورت گروهی، هفتهای دو بار در 20 جلسه 60 دقیقهای اجرا شد، اما گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس بر روی نمرات پیش از درمان، درمان و پیگیری نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیشآزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای باورهای غیرمنطقی (01/0P<) و اجتنابشناختی (05/0P<)، تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجهگیری: با استناد به یافتههای به دست آمده از پژوهش حاضر، میتوان نتیجه گرفت که رواندرمانی پویشی کوتاهمدت فشرده یک روش مناسب برای اصلاح باورهای غیرمنطقی و کاهش اجتنابشناختی افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی میباشد.
نیلوفر بهشتی، محمود نجفی،
دوره 21، شماره 83 - ( 7-1401 )
چکیده
هدف: هدف پژوهش مقایسه راهبردهای شناختیتنظیمهیجان، تکانشگری و افکارخودکشی در مبتلایان به اختلال وسواس، دوقطبی و افراد بهنجار بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع علّی_مقایسهای بود. جامعه آماری شامل افرادی که در سال 1400 در شهر سمنان مطابق نظر روانپزشک تشخیص اختلال وسواس و دوقطبی گرفته بودند
و نیز افراد عادی که براساس خوداظهاری و استفاده از چکلیست نشانههای اختلالات روانی مبتلا به اختلال نبودند بود. 50 بیمار مبتلا به وسواس و 50 بیمار دوقطبی و نیز 50 فرد عادی به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه تنظیمشناختیهیجان گرانفسکی، تکانشگری بارت و افکارخودکشی بک اجرا شد. جهت تحلیل دادهها از تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. یافتهها: تنظیم شناختی هیجان، تکانشگری و افکارخودکشی در سه گروه تفاوت معنادار دارد. میانگین نمرات گروه مبتلایان نسبت به گروه عادی در مولفههای منفی تنظیمهیجان، تکانشگری و افکارخودکشی بیشتر بود((p<0.05. در مولفه مثبت تنظیمهیجان میانگین نمرات گروه دوقطبی نسبت به وسواس بیشتر بود((p<0.05. در تنظیم هیجان منفی میانگین نمرات مبتلایان به وسواس نسبت به مبتلایان به دوقطبی بیشتر بود((p<0.05. همچنین میانگین نمرات گروه وسواس نسبت به دوقطبی در تکانشگریشناختی بیشتر بود((p<0.05 اما در مولفههای حرکتی و عدمبرنامهریزی بین گروه مبتلایان تفاوتی مشاهده نشد(p>0.05). نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش برگزاری کارگاههای آموزشی جهت به حداقل رساندن آسیبهای ناشی از نارسایی در تنظیمهیجان، تکانشگری و افکارخودکشی، طراحی برنامههای حمایتی در جمعیت عمومی و مبتلایان به وسواس و دوقطبی و نیز طرح درمان مناسب جهت پیشگیری از شدت یا عود علائم بیماران میتواند موثر باشد.
مهناز قطره سامانی، محمود نجفی،
دوره 23، شماره 91 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: اختلال وسواس _ جبری یکی از اختلالهای شایع است و مداخلههای متعددی برای این اختلال وجود دارد اما برخی بیماران نتیجه مطلوب نمیگیرند. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد همراه با مواجهه و جلوگیری از پاسخ(ACT+ERP) با طرحواره درمانی همراه با مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ST+ERP) برشدت وسواس و باورهای وسواسی بیماران مبتلابه اختلال وسواس _ جبری بود.
روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بیماران مبتلابه اختلال وسواس _ جبری در سال 1402 در اصفهان بود. شصت نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (در هر گروه 20 نفر) گمارش تصادفی شدند. گروههای آزمایش هشت جلسه 60 دقیقهای ACT+ERP و ST+ERP دریافت کردند. در این پژوهش از پرسشنامه افکار وسواسی_44 (گروه متخصصان کار روی شناختهای وسواس فکری-عملی،1997) و پرسشنامه مقیاس وسواس فکری و عملی ییل_براون (گودمن و همکاران،1989) استفاده شد. فرضیهها از طریق آزمون کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که اثربخشی ACT+ERP و ST+ERP برشدت وسواس و باورهای وسواسی بیماران بهطور جداگانه، در مقایسه با گروه کنترل تأثیر معناداری داشته است (001/0>p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش ACT+ERP و ST+ERP بر کاهش شدت وسواس و باورهای وسواس بیماران مبتلابه اختلال وسواس _ جبری مؤثر است. همچنین ACT+ERP نسبت به ST+ERP تأثیر بیشتری بر کاهش شدت وسواس فکری و عملی بیماران مبتلابه اختلال وسواس _ جبری داشت.