جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای پایدار

رضا خجسته مهر، رزگار محمدی، منصور سودانی، ذبیح الله عباسپور،
دوره 17، شماره 65 - ( 1-1397 )
چکیده

هدف : فداکاری مؤلفه‌ای مهم برای پایداری و ارتقائ کیفیت روابط زناشویی است. ازاین‌رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربۀ زیستۀ پدیدۀ فداکاری در زندگی زناشویی و مشخص کردن ساختار نهایی آن در شرکت‌کنندگان پژوهش است.
 روش: پژوهش حاضر یک مطالعۀ کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی روان­شناسانه است که در آن 10 شرکت‌کننده (5 مرد و 5 زن) به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از روش مصاحبۀ عمیق استفاده شد و این روند تا مرحلۀ اشباع داده­ها ادامه داشت.
 یافته‌ها: تحلیل داده‌ها، 12 جزء تشکیل‌دهنده فداکاری را در بافت زندگی زناشویی نشان داد که عبارت­اند از: 1- داشتن حس عشق و علاقه به همسر و درک شدن در زندگی زناشویی؛ 2- داشتن حس انسانیت، وجدان و رشد شخصی؛ 3- مؤثر دانستن عقاید مذهبی، دینی و معنوی در رفتارهای فداکارانه؛ 4- حس لزوم متقابل بودن رفتارهای فداکارانه؛ 5- ادراک فداکاری یک‌طرفه و آسیب‌زا؛ 6-اعتقاد به همبسته‌های رفتار فداکارانه نظیر گذشت، صبر و تحمل سختی‌ها؛ 7- لزوم ادراک رفتار فداکارانه همسر به‌صورت مورد قدردانی قرار گرفتن؛ 8- معنای فداکاری به‌عنوان عدم خودخواهی و گذشتن از خود برای دیگری؛ 9- داشتن یک نگرش بلندمدت و متعهدانه به زندگی زناشویی؛ 10- فداکاری به خاطر عوامل بیرون از سیستم زن‌وشوهری مانند داشتن فرزندان و جامعه؛ 11- الگو گیری از خانواده مبدأ؛ و 12- ادراک تفاوت‌های جنسیتی در تجربه رفتار فداکارانه.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه دستاوردهای فراوانی برای مراکز مشاوره و متخصصان زوج‌درمانی در بردارد. فهم ساختار پدیدۀ فداکاری در زندگی زناشویی، آن‌گونه که در این مطالعه آمده است، می­تواند به زوج هاکمک کند تا از ناخشنودی در زندگی زناشویی جلوگیری نموده و کیفیت و رضایت زناشویی خود را بهبود بخشند.
 


بهناز حاتمی کیا، آسیه شریعتمدار، ابراهیم نعیمی،
دوره 21، شماره 82 - ( 3-1401 )
چکیده

    هدف: هدف این مطالعه، شناسایی ابعاد تجربه‌ی انتخاب همسر در افراد متقاضی طلاق بود. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام‌ شده است. میدان پژوهش شامل 10 نفر از افراد متقاضی طلاق بود که به همراه همسر خود جهت انجام مراحل طلاق به دادگاه خانواده‌ی شهرستان دزفول مراجعه کرده بودند. جهت جمع‌آوری داده‌ها، از مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته استفاده شد. داده‌ها با استفاده از روش هفت‌مرحله‌ای کلایزی تجزیه‌وتحلیل شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد، فرایند آشنایی افراد متقاضی طلاق با همسر خود در دو سر پیوستار آشنایی یا به ‌صورت خارج از عرف و ساختارشکنانه یا به ‌صورت کاملاً سنتی و بدون طی تدریجی مراحل آشنایی، صورت گرفته بود. همچنین در افراد مصاحبه‌شده، عوامل ناآگاهی، ازدواج اجباری یا ازدواج بر پایه ملاک‌های احساسی، مزایا و مادیات، موجب بی‌توجهی به ملاک‌ها، یا عدم تطبیق ملاک‌ها با همسر بالقوه‌ی آینده شده بود. در نتیجه فرایند تعیین و بررسی ملاک‌ها با سهل‌انگاری صورت پذیرفته بود. نتیجه‌گیری: در صورتی که فرایند آشنایی و بررسی ملاک‌ها به‌صورت سهل‌انگارانه یا بدون آگاهی و آزادی انجام گیرد، ازدواج چه به شکل سنتی و چه به شکل غیرسنتی احتمال دارد به تصمیم به جدایی منجر شود.


محمد ثناگویی زاده،
دوره 22، شماره 87 - ( 7-1402 )
چکیده

هدف: کیفیت زناشویی یکی از سازه‌های مهم درون فرهنگی برای پیش‌بینی پایداری ازدواج و رضایتمندی زناشویی است ولی توافقی برای مؤلفه‌های آن وجود ندارد. این مطالعه با هدف مرور مطالعات کیفیت زناشویی در مطالعات ایرانی درصدد است مؤلفه‌های مرتبط با کیفیت زناشویی را در این مطالعات استخراج نموده و به مؤلفه‌های منسجمی دست یابد. روش: روش پژوهش در این مقاله به صورت یک مطالعه توصیفی از نوع مرور سیستماتیک بود و جامعه آماری نیز کلیه مقالات پژوهشی با عنوان کیفیت زناشویی در ایران طی سال‌های (1401-1389) بود. روش نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد که پس از جستجو و انجام فرایند غربالگری و ارزیابی کیفیت مقالات، تحلیل نهایی بر 36 مقاله صورت گرفت. یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که مؤلفه‌های کیفیت زناشویی در مطالعات ایرانی شامل شش عامل معنویت الهی در زندگی، صمیمیت در روابط، توافق در روابط، مدیریت و برنامه ریزی، توزیع عادلانه قدرت و روابط متعهد است. نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های پژوهش هریک از عوامل مرتبط با کیفیت زناشویی می‌تواند پایداری ازدواج و رضایتمندی آن را پیش‌بینی کند. بنابراین مشاوران خانواده لازم است شش عامل کیفیت زناشویی را در روابط همسران ارتقاء دهند.
فاطمه بیات، ابوالفضل حاتمی ورزنه، فاطمه جهانبخشی،
دوره 24، شماره 94 - ( 5-1404 )
چکیده

هدف: در برخی روابط زناشویی، علی‌رغم حفظ ثبات ساختاری نهاد خانواده، سطح رضایت عاطفی و روانی زوج‌ها در حداقل ممکن قرار دارد. این پژوهش به بررسی عوامل مؤثر بر ماندگاری زنان در ازدواج‌های پایدار اما نارضایتمند می‌پردازد. روش: پژوهش حاضر به روش کیفی از نوع رویکرد قراردادی انجام شد و داده‌ها از طریق مصاحبه‌های عمیق و نیمه‌ساختاریافته با ۱۳ زن که حداقل ۲۰ سال در ازدواج خود باقی مانده‌اند، اما از زندگی مشترکشان ناراضی بودند، جمع‌آوری گردید. یافته‌ها: نتایج تحلیل محتوای داده‌ها نشان داد که عوامل اقتصادی، فرزندان، خانواده، باورهای فرهنگی و اجتماعی، ویژگی‌های شخصیتی فردی و عوامل مربوط به همسر، مهم‌ترین دلایل تداوم این ازدواج‌ها هستند. وابستگی مالی، نگرانی درباره آینده فرزندان، فشارهای اجتماعی، نداشتن مهارت‌های لازم برای استقلال، و تغییرات مثبت در رفتار همسر از جمله عواملی بودند که موجب ماندگاری زنان در این شرایط شدند. نتیجه گیری: به نظر می‌رسد ماندگاری زنان در ازدواج‌های پایدار اما نارضایتمند تحت تأثیر مجموعه‌ای از عوامل درونی و بیرونی همچون وابستگی اقتصادی، نقش فرزندان در تصمیم‌گیری، فشارهای خانوادگی و اجتماعی، باورهای فرهنگی، ویژگی‌های شخصیتی فردی و تغییرات در رفتار همسر، به عنوان عوامل کلیدی قراردارد که هیچ یک از این عوامل به تنهایی تعیین‌کننده ماندن یا رفتن نیستند، بلکه ترکیب آن‌ها است که می‌تواند بر تصمیم زن در ماندن در ازدواج تأثیر بگذارد. با توجه به این یافته‌ها، درک عمیق‌تر از این ابعاد می‌تواند به برنامه‌های مشاوره‌ای و مداخلات اجتماعی کمک کند تا نیازها و چالش‌های زنان در چنین موقعیت‌هایی بهتر شناسایی شود.
 



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research