جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای پدیدارشناسی

خانم کبری واعظی،
دوره 15، شماره 58 - ( 4-1395 )
چکیده

مقدمه: خشونت خانگی علیه کودکان، علاوه بر جنبه¬های انسانی و حقوق بشری، یک مشکل عمده سلامتی به حساب می¬آید و عواقب جسمی، روانی و اجتماعی آن می¬تواند سلامت کودکان، خانواده و جامعه را در معرض آسیب قرار دهد. با توجه به شیوع و شدت خشونت خانگی در شهرستان بانه در این مقاله سعی شده است به تببین تجربه زیسته کودکان پیرامون خشونت خانگی از نوع جسمانی و عاطفی بپردازیم. مواد و روش: این پژوهش از نوع کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام گرفت. روش گردآوری داده¬ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و گروه متمرکز انجام گردید. داده¬های حاصل از مصاحبه¬ها با روش تحلیل محتوای گرانهایم- لاندمن مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته¬ها: تجربه زیسته کودکان پیرامون خشونت خانگی در قالب سه طبقه «چرخه ممتد آزار»، «پرخاشگری به مثابه راهبرد مراقبتی» و «حضور اجتماعی به مثابه یک چالش» جای گرفت. نتیجه¬گیری: نتایج حاصل از این مطالعه بر اهمیت اقدامات پیشگیرانه و توجه بیش از پیش مسئؤلان و متولیان امر در حمایت از کودکان و پیشگیری از کودک آزاری تأکید دارد. در این راستا می¬توان با افزایش آگاهی در سطوح مختلف جامعه، آموزش برای ایجاد فرهنگ بدون خشونت و نیز تربیت عاری از خشونت، تدوین اصلاح و بهسازی قانون حمایت از کودکان و شناسایی خانواده¬های آسیب¬زا و ارائه خدمات بازتوانی برای قربانیان کودک آزاری اقدامات مؤثری انجام داد.


فاطمه صباغی، کیوان صالحی، علی مقدم زاده،
دوره 16، شماره 62 - ( 4-1396 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل ادراک و تجربه زیسته زوجین در خصوص علل بروز جدایی عاطفی انجام شده است.

 روش‌: این پژوهش از نوع مطالعات کیفی بود که بر پایه رویکرد پدیدارشناسی انجام گردید. داده‌ها، با استفاده از ‌20 مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با زنان و مردان متأهل یا دارای تجربه تأهل در2 شهر قم و تهران جمع‌آوری شده و به روش کُدگذاری نظری، تحلیل شدند. مشارکت‌کنندگان مبتنی بر تجاربشان در زندگی مشترک، ضمن توصیف علل شکل‌گیری و تشدید جدایی عاطفی زوجین، راه‌های پیشگیری و بهبود آن را پیشنهاد دادند.

 یافته‌ها: تحلیل عمیق تجربه‌زیسته مشارکت‌کنندگان، به شناسایی 10 مقوله فرعی و در نهایت دسته‌بندی آن‌ها در قالب 4 مقوله اصلی (زمینه‌های اصلی) منتج گردید. یافته‌ها نشان می‌دهد که چهار زمینه عمده در شکل‌گیری و تشدید پدیده طلاق‌عاطفی شامل «چالش‌های روانی و اخلاقی»، «چالش‌های عاطفی و جنسی»، «چالش‌های اقتصادی»، «چالش‌های فناوری ارتباطات» است.

نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش تنوع و تعدد علل زمینه‌ساز جدایی عاطفی را نشان می‌دهد و بیانگر این است که این پدیده از علل مختلف و در هم تنیده‌ای تاثیر می‌پذیرد و به‌منظور کاهش پیامدهای ناگوار آن و زمینه‌سازی برای بهبود وضعیت موجود، ارتقای مهارت‌های زوجین در مواردی نظیر هوش هیجانی، ارتباطات اثربخش و تقویت مهارت‌های حل مسئله ضرورت دارد.


رضا خجسته مهر، رزگار محمدی، منصور سودانی، ذبیح الله عباسپور،
دوره 17، شماره 65 - ( 1-1397 )
چکیده

هدف : فداکاری مؤلفه‌ای مهم برای پایداری و ارتقائ کیفیت روابط زناشویی است. ازاین‌رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربۀ زیستۀ پدیدۀ فداکاری در زندگی زناشویی و مشخص کردن ساختار نهایی آن در شرکت‌کنندگان پژوهش است.
 روش: پژوهش حاضر یک مطالعۀ کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی روان­شناسانه است که در آن 10 شرکت‌کننده (5 مرد و 5 زن) به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از روش مصاحبۀ عمیق استفاده شد و این روند تا مرحلۀ اشباع داده­ها ادامه داشت.
 یافته‌ها: تحلیل داده‌ها، 12 جزء تشکیل‌دهنده فداکاری را در بافت زندگی زناشویی نشان داد که عبارت­اند از: 1- داشتن حس عشق و علاقه به همسر و درک شدن در زندگی زناشویی؛ 2- داشتن حس انسانیت، وجدان و رشد شخصی؛ 3- مؤثر دانستن عقاید مذهبی، دینی و معنوی در رفتارهای فداکارانه؛ 4- حس لزوم متقابل بودن رفتارهای فداکارانه؛ 5- ادراک فداکاری یک‌طرفه و آسیب‌زا؛ 6-اعتقاد به همبسته‌های رفتار فداکارانه نظیر گذشت، صبر و تحمل سختی‌ها؛ 7- لزوم ادراک رفتار فداکارانه همسر به‌صورت مورد قدردانی قرار گرفتن؛ 8- معنای فداکاری به‌عنوان عدم خودخواهی و گذشتن از خود برای دیگری؛ 9- داشتن یک نگرش بلندمدت و متعهدانه به زندگی زناشویی؛ 10- فداکاری به خاطر عوامل بیرون از سیستم زن‌وشوهری مانند داشتن فرزندان و جامعه؛ 11- الگو گیری از خانواده مبدأ؛ و 12- ادراک تفاوت‌های جنسیتی در تجربه رفتار فداکارانه.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه دستاوردهای فراوانی برای مراکز مشاوره و متخصصان زوج‌درمانی در بردارد. فهم ساختار پدیدۀ فداکاری در زندگی زناشویی، آن‌گونه که در این مطالعه آمده است، می­تواند به زوج هاکمک کند تا از ناخشنودی در زندگی زناشویی جلوگیری نموده و کیفیت و رضایت زناشویی خود را بهبود بخشند.
 


روح اله رحیمی، حسین سلیمی بجستانی، محمد عسگری،
دوره 20، شماره 78 - ( 5-1400 )
چکیده


هدف: پژوهش حاضر با هدف کشف تجارب زیسته‌ زوج‌های شاغل از تعارضات زناشویی انجام شد. روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. طی این مطالعه، پژوهشگران با بهره‌گیری از نمونه‌گیری هدفمند، 12 زوج شاغل دارای تعارضات زناشویی را مورد مصاحبه قرار دادند. مصاحبه‌ها با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها: تحلیل داده‌های حاصل از مصاحبه‌ها منجر به کشف 14 مضمون اصلی: کشمکش مالی، تعامل نامناسب با شبکه اجتماعی، فقدان مشارکت در انجام امور خانه، ارتباط غیرمؤثر، ناتوانی در درک متقابل و ابرازگری، عدم مدیریت زمان، تعارض نقش‌ها و مسئولیت‌ها، آسیب پذیری شناختی، پایبندی به کلیشه‌های جنسیتی، ناتوانی در مدیریت وظایف شغلی و مسائل محیط کاری، تقابل کار و خانواده، جدال قدرت، عوامل فرافردی مخرب و آفت‌های اعتقادی- اخلاقی، 55 مضمون اولیه و 12 مضمون ثانویه در زمینه تجارب زیسته زوج‌های شاغل از تعارضات زناشویی شد. نتیجه‌گیری: خانواده‌ی دو شغله، جایی است که زوجین در صورت عدم ادراک انصاف در حوزه‌های مختلف خانوادگی و شغلی با احتمال بیشتری وارد تعارضات زوجی خواهند شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که خانواده‌ی زوج‌های شاغل از نظر بروز تعارضات ممکن است یک گروه با ریسک بالا باشند و این عامل، نیاز به نقش مذاکره را در روابط این نوع زوجین بهتر نشان می‌دهد. این امر، ضرورت زوج درمانی ویژه را برای این زوجین،  بیش از پیش آشکار می‌کند. نتایج پژوهش حاضر همچنین نشان داد؛ به ترتیب ارتباط غیرمؤثر، آسیب پذیری شناختی، تقابل کار و خانواده، کشمکش مالی و فقدان مشارکت در انجام امور خانه در بین عوامل کشف شده، بیشترین فراوانی را در بروز تعارضات زوجی داشتند، لذا پیشنهاد می‌شود در پیش بینی برنامه‌های پیشگیرانه و آموزشی برای زوج‌های شاغل، عوامل ذکر شده لحاظ شود.


روژان غفوری، امید عیسی نژاد،
دوره 21، شماره 84 - ( 10-1401 )
چکیده

هدف: نابینایی می‌تواند تفاوت زیادی در نوع زندگی فرد به وجود آورد و باعث بروز برخی مشکلات در سازگاری روان‌شناختی و اجتماعی گردد. این پژوهش با هدف بررسی تجربه عشق و ملاک‌های انتخاب همسر در میان دانشجویان دختر نابینا صورت گرفته است.روش: برای انجام این پژوهش از روش پدیدارشناسی تفسیری براساس الگوی ون منن استفاده شد. با 18 دانشجوی نابینا مصاحبه‌های عمیق، کامل و نیمه‌ساختاریافته انجام شد. مصاحبه‌ها به صورت دیجیتالی ضبط شده و کلمه به کلمه به زبان فارسی، رونوشت شده اند.یافته‌ها: شش تم اصلی از ماهیت تجربه زیسته مشارکت‌کنندگان استخراج گردید که عبارتنداز: «پنداشت‌ها و باورهای عاشقانه»، «رفتارهای عاشقانه»، «تأثیر عشق‌ورزی بر زندگی»، «عامل جذب‌کننده» در بخش ادراک عشق و «ملاک‌های درون‌فردی»، «ملاک‌های بین‌فردی» در بخش ملاک‌های همسرگزینی.نتیجه‌گیری ازجمله مهم‌ترین راه‌های ارتباطی که یک دختر نابینا از طریق آن رابطه عاشقانه برقرار می‌کند عامل «صدا و زبان بدن» است. در بخش ملاک‌های انتخاب همسر«تعهد و پایبندی» به عنوان مهمترین ملاک بین فردی، و «سلامت و زیبایی» به عنوان مهمترین ملاک‌های درون فردی بدست آمد.
رویا حیدری، منصور سودانی، غلامرضا رجبی، دکتر رضا خجسته مهر،
دوره 22، شماره 87 - ( 7-1402 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه انتخاب همسر در فرزندان طلاق بود. روش: پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. شرکت‌کنندگان پژوهش حاضر شامل 6 زن و 4 مرد در آستانه ازدواج و دارای تجربه طلاق والدین شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. شرکت کننده‌ها به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و نمونه‌گیری تا زمان رسیدن به اشباع داده‌ها ادامه یافت. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها ابتدا داده‌ها ثبت و کدگذاری شد و سپس با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها: نتایج پژوهش شامل 6 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی از تجارب زیسته مشارکت‌کنندگان بود که مضمون‌های فرعی شامل نگرش منفی اجتماعی، مشکلات تمایز نایافتگی از خانواده، مشکلات روان‌شناختی، مشکلات ارتباطی با همسر و خانواده همسر، احساس ارزشمندی به عنوان فردی متفاوت از والدین، سازگاری و ساختن زندگی متفاوت از والدین بود. نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش نشان داد که فرزندان طلاق در زمان تشکیل زندگی و ازدواج، تجارب منفی دارند که می‌تواند منجر به انتخاب اشتباه یا ناسازگاری و مشکلات سلامت روان در آنها شود اما از طرفی آنها تجارب مثبتی نیز دارند که باعث می‌شود از اشتباهات والدین درس گرفته و به دنبال آموزش و خدمات آموزشی و مشاوره برای بهبود رضایت زندگی زناشویی خود باشند و بتوانند زندگی بهتر از والدین خود داشته باشند.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه علمی پژوهش های مشاوره می باشد.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Counseling Research