هدف: در برخی روابط زناشویی، علیرغم حفظ ثبات ساختاری نهاد خانواده، سطح رضایت عاطفی و روانی زوجین در حداقل ممکن قرار دارد. این پژوهش به بررسی عوامل مؤثر بر ماندگاری زنان در ازدواجهای پایدار اما نارضایتمند میپردازد.
روش: پژوهش حاضر به روش کیفی از نوع رویکرد قراردادی انجام شد و دادهها از طریق مصاحبههای عمیق و نیمهساختاریافته با ۱۳ زن که حداقل ۲۰ سال در ازدواج خود باقی ماندهاند، اما از زندگی مشترکشان ناراضی بودند، جمعآوری گردید.
یافته ها: نتایج تحلیل محتوای دادهها نشان داد که عوامل اقتصادی، فرزندان، خانواده، باورهای فرهنگی و اجتماعی، ویژگیهای شخصیتی فردی و عوامل مربوط به همسر، مهمترین دلایل تداوم این ازدواجها هستند. وابستگی مالی، نگرانی درباره آینده فرزندان، فشارهای اجتماعی، نداشتن مهارتهای لازم برای استقلال، و تغییرات مثبت در رفتار همسر از جمله عواملی بودند که موجب ماندگاری زنان در این شرایط شدند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که این عوامل بهصورت تعاملی و پیچیدهای در تداوم ازدواج نقش ایفا میکنند. هرکدام از این عوامل، بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم، با سایر عوامل در ارتباط هستند و تأثیر یکدیگر را تحت تأیید قرار میدهند. بنابراین، در صورت خلل یا عدم مدیریت مناسب هرکدام از این حوزهها (مانند کاهش حمایت مالی، فقدان اعتماد به فرزندان، یا افزایش فشارهای اجتماعی)، تعادل روابط زناشویی بهشدت تهدید میشود و این موضوع ممکن است منجر به بحرانهای عمیقتری یا حتی طلاق شود در نتیجه برای حفظ ازدواجهای پایدار، مدیریت جامع و همزمان این عوامل ضروری است.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |